۱۴۰۰ خرداد ۱۰, دوشنبه

مقدمه ای پیرامون چگونگی ایجاد جنبش انقلابی آزادی افغانستان - جاآا

مقدمه اي

پيرامون چگونگي ايجاد

جنبش انقلابي آزادي افغانستان - جاآا

بعد از نشست ها و گفتگوها، و بحث و نظرها، و مطالعات گوناگون كه ماهها را در برگرفت قرار بر اين شد تا براي اشاعة آگاهي هاي انقلابي در بين توده هاي مردم و كمك به غنامندي و گسترش هر چه بيشتر فعاليتهاي انقلابي در جامعه، بخصوص جامعه افغاني ما كه بيشتر از هر زمان ديگري نياز مبرم و فوري آن به آگاهي انقلابي احساس ميشود. با جنبش انقلابي كشور به منظور تقويت آن همراهي صورت بگيرد. و از آنجائيكه ما معتقد به اين هستيم كه بشر از ابتداي زندگي خويش پيوسته در بند بوده و هميشه در تلاش شكستن اين بندها برآمده است كه همين نكته باعث شده تا او از ديگر موجودات متمايز گردد. ما نيز مصمم بر آن شديم تا در راه ادامه انقلاب براي رهائي از تمام بندهايي كه امروز خلق هاي كشور ما را به زنجير كشيده اند وظيفه انقلابي خويش را ادا نمائيم.

و چون ما معتقديم كه صحنه زندگي انسان هميشه عرصه انقلاب و آزادي بوده است. و تا زندگي هست بند هست و تا بند هست نياز به آزادي هست و تا نياز به آزادي هست انقلاب ضرورت مبرم و حياتي سير زندگي انسان در طي زمانه هاي مختلف است. چه در گذشته، چه در حال و چه در آينده راهي براي گريز از انقلاب نيست، زيرا كه بندها نياز به آزادي و نياز به آزادي انقلاب را رقم ميزند. اما در اين بين تنها چيزي كه متفاوت است ماهيت، نوعيت و تداوم انقلابهاست.

در گذشته ها انقلابها، متفاوت از انقلابهاي امروزين بودند و انقلابهاي فردا نيز متفاوت از انقلاب هاي امروز زندگي بشر خواهند بود. زماني انقلاب در مقابل نيروهاي قهار طبيعت، زماني انقلاب در مقابل حاكميتهاي مرتجع درون جوامع انساني و شايد زماني ديگر باز انقلاب بر عليه نيروهاي فضاهايي كه انسان ميخواهد بر آنان مسلط گردد و سلطة خويش را رقم زند. پس انقلاب و آزادي دو ركن جدايي ناپذير زندگي بشر است. اگر در دوران هاي ابتدايي زندگي بشر نگاهي بيفكنيم ميبينيم كه در آن دوران هاي اوليه اجداد انساني در تحت سلطه بيرحمانه نيروهاي طبيعت قرار داشته اند و با هزاران بند و زنجير نامرئي بسته بوده اند كه بنام بلاياي طبيعي ياد ميشده اند. آتش، باد، سرما، حيوانات درنده، گرسنگي و غيره و غيره همگي بمثابه زنجيرهايي بوده اند كه او را از چهارسو به بند كشيده بودند و اما همان بشر اوليه با همان توان ناچيز ابتدائي خويش توانست كه براي آزادي خود با طبيعت به مبارزه برخيزد و آهسته آهسته زنجيرهاي طبيعت مسلط بر خودش را يكي پي ديگري بركَنَد و خودش را تا حدود زيادي از بندهاي بيشماري رها سازد و به آزادي نسبي در همان زمان نائل آيد. اگر به دوره هاي بعدي نگاه كنيم بشر باز هم در بند زنجيرهاي فراواني قرار داشته است كه در اين دورانها ديگر زنجير هاي طبيعت قهار، بتنهايي مشكل او نبودند بلكه زنجيرهاي ديگري نيز بر دست و پاي وي پيچانده شده بودند كه آن بندها، رشته هاي اسارتش در تحت نظامهاي اقتصادي اجتماعي ساخته شده توسط خود وي بودند. بشر باز هم پيوسته همانطور كه در برابر طبيعت ايستاد بر عليه اين زنجيرهاي نظامهاي اقتصادي اجتماعي در كنار مبارزه با نيروهاي طبيعت نيز قيام كرد و به انقلاب پرداخت. او در طي هر دوره پيوسته براي رهائي خويش سر به شورش برداشت و انقلاب هاي پي هم را ايجاد كرد و هر زمان نسبت به زمان پيشتر با تحمل رنجها و دردها و قرباني هاي بسياري توانست كه به آزادي هاي فوق العادة بسياري نائل آيد. و زنجيرهاي زمانه را با نيروي قهر انقلابي خويش بگسلاند و خود را به آزادي رساند. اما چيزي كه در اين ميان بسيار مهم است تداوم انقلاب ميباشد. زيرا همانطور كه نظامهاي اقتصادي اجتماعي طبقاتي و ستمگر تداوم يكديگرند، انقلابهايي هم كه بر ضد اين نظامهاي ستمگر ايجاد ميگردند نيز تداوم يكديگرند و از اينرو انقلابها پيوسته تكامل كرده و از يك مرحله به مرحلة عاليتر خودشان ادامه ميابند.

لذا اين جمع با اين اعتقاد نسبت به انقلاب و آزادي و كسب وحدت نظر پيرامون چگونگي برخورد به مسائل جاري كشور در طي چند سال كار مطالعاتي مشترك بر آن شد تا دست به ايجاد تشكلي انقلابي بزند تا در پهلوي ديگر تشكلات انقلابي بتواند كه در رابطه با تأثير گذاري در روند تسريع انقلاب مورد ضرورت امروز افغانستان نقش خويش را ايفاء نمايد و با تأثير پذيري از ديگر جريانات انقلابي و كار و پيكار مشترك در عرصه هاي مبارزاتي به ارتقاي كيفي خويش نيز در رابطه با علم انقلاب بپردازد.

بنابراين بعد از توافق جمعي بر روي ايجاد تشكلي انقلابي، نشست ها و گفتگوهايي صورت گرفت تا چگونگي ايجاد تشكل مورد نياز را مطالعه نمايد. اين نشست ها و گفتگوها چندين ماه را در بر گرفت. نتايجي حاصل شد. و نتايج حاصل شده باز دوباره و چندين باره به بحث گذاشته شد، تا اينكه در نشست روز جمعه 23 ام اپريل 2010  فيصلة نهائي بر آن شد تا تشكل انقلابي مورد بحث بنام «جنبش انقلابي آزادي افغانستان - جاآا» مسمي گردد، و ارگان نشراتي نيز براي اين تشكل در نظر گرفته شود. براي ارگان نشراتي نياز بر اين بود تا نامي انتخاب و نشاني براي آن ساخته شوند. نام و نشاني كه بخوبي بيانگر اهداف و آرمانهاي جنبش باشند. براي انتخاب نام نشريه و نشان مبارزاتي جنبش يك هفته در نظر گرفته شد. روز جمعه 30 ام اپريل 2010 براي انتخاب نام و نشان مورد نياز و فرداي آن يعني اول ماه مي 2010 برابر با 11 ام ماه ثور 1389 بعنوان روز تأسيس و اعلام موجوديت جنبش انقلابي آزادي افغانستان - جاآا انتخاب شد.

در نشست روز جمعه 30 ام اپريل 2010 نامها و نشانهاي زيادي به بحث گذاشته شدند كه از آن ميان نام انقلاب و آزادي براي نشريه، و نقشه افغانستان همراه با ستاره سرخي در اندرونش در ميان زنجيرهايي كه از همه طرف او را بند انداخته اند با علامت مشتي كه زنجيرش را شكسته است بر روي ستاره داخل نقشه با توافق نظر كامل و قطعي جمعي انتخاب گرديدند.

نوشته شده در Thu 1 Jul 2010 ساعت ۹:۳۸ ق.ظ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نه! به هرگونه توافق امپریالیستی و ارتجاعی

  نه! به هرگونه توافق امپریالیستی و ارتجاعی مقاومت! در برابر اشغالگران و مرتجعین مزدورشان فایل PDF امپریالیستهای اشغالگر بخاطر تأمین منا...