ما امروزه در تمام جهان و خصوصا در كشورهاي تحت سلطة قدرتهاي امپرياليستي شاهد پا گرفتن جنبش هاي انقلابي بسياري هستيم. اين جنبش ها همه روزه رشد ميكنند و پيوسته در حال گسترش اند و در ميان خلق هاي كشورهاي مختلف روز به روز از محبوبيت بيشتري برخوردار ميگردند. در هر جايي كه از موجوديت يك جنبش انقلابي براي جوانان گفته شده است آنان با اشتياق به حمايت از آن برخاسته اند. و اگر در هر محيط كارگري و يا دهقاني توسط انقلابيون واقعي اين جنبش ها به معرفي گرفته شده اند در زودترين فرصت كارگران و دهقانان آن محيط اميدشان را براي نجات به اين جنبش ها بسته اند. و با تمام توان حمايت خويش را از آنها اعلام كرده اند.

چرا چنين است؟ چه چيزي باعث شده است تا جنبش هاي انقلابي پا بگيرند و پيوسته در دل خلق هاي كشورهاي مختلف رشد كنند و گسترش يابند؟

پيدايش و ريشة اين تغييرات و تحولات از سبب فشاري است كه امپرياليسم كه خود زادة نظام طبقاتي ميباشد بر خلق هاي كشورهاي مختلف جهان ايجاد كرده است. و ازينرو امپرياليسم سرنوشت يكساني را براي تمام ملل جهان به ارمغان آورده است. در جهان كنوني تحت سلطة امپرياليستها خلق هاي جهان به دو بخش عمده تقسيم شده اند. يكي خلق هايي كه در كشورهاي امپرياليستي زندگي ميكنند و ديگري خلق هايي كه در كشورهاي تحت سلطة استعماري كشورهاي امپرياليست بسر ميبرند. كه اين هر دو بخش خلق هاي جهان در زير فشار مضاعف قرار دارند.

بطوريكه خلق هاي كشورهاي امپرياليست مجبور اند كه بار سنگين مخارجي را متحمل شوند كه حاكمان خونريز و غارتگرشان براي رشد و گسترش و استحكام سلطة امپرياليستي شان در جهان به مصرف ميرسانند و اين بار بر شانه هاي طبقات مولد آن كشور ها آنچنان سنگيني ميكند كه زندگي را بر آنان تبديل به مرگ تدريجي كرده است.

و از طرف ديگر خلق هايي كه در كشورهاي تحت سلطة استعماري كشورهاي امپرياليست بسر ميبرند تمام فشار سلطة جابرانة نيروهاي امپرياليستي و شركاء و مزدورانشان، طبقة حاكم دست نشانده، بورژواكمپرادورها و ديگر خائنين و وطن فروشان رنگارنگ را همه روزه متحمل مي شوند. زيرا در جنگهاي توسعه طلبانة آنها براي استعمار كشورها، استثمار انسانها، و براي غارت، چپاول، اخاذي، آدم كشي و حتي نسل كشي و ديگر اعمال جنايتكارانة ظالمانه و استبدادي آنها همه روزه انسانهاي بيشماري از اين خلق ها جانهاي شيرين شان را از دست ميدهند. و خانواده هاي بسياري همه چيزشان از بين ميرود. كودكان و زنان و سالخوردگان كه ناتوان ترين افراد اين خلق ها هستند بيشترين قربانيان را شامل ميشوند. تحفه اي كه امپرياليسم براي اين خلق ها به ارمغان آورده است.

از همين رو است كه ما ميگوييم تمام خلق هاي جهان در تحت فشار مضاعف قرار دارند. فرقي نميكند كه در كدام قسمت از جهان مشغول سپري كردن زندگي شان باشند. در شرق، در غرب، در شمال و يا در جنوب اين كرة خاكي مسكن گزيده باشند، ماداميكه در جهان نظام امپرياليستي حاكم باشد، ستم امپرياليستي نيز حاكم است.

نيروهاي مزدور امپرياليستها بطور فجيع و بي شرمانه براي بدست آوردن قدرت، نام و شهرت و سود بيشتر خود حاضرند هر بلايي را كه منجر به برآورده شدن بيشتر اين خواسته ها و اهداف آنها گردد بر سر خلق هاي كشورهاي شان بياورند.

و اگر عميق تر به مسئله نگاه كنيم ميبينيم كه جنايتكاريهاي امروز ريشه اي تاريخي دارد. زيرا بر هيچكس پوشيده نيست كه غاصبان جاني و جنايت كار از زمان شروع نظام طبقاتي در جهان تا امروز به اشكال و عناوين مختلف وجود داشته اند. اين جانيان و غاصبان كه طبقات حاكمة نظام هاي طبقاتي مختلف را تشكيل ميداده اند و ميدهند تا به امروز از طريق توسعه اعتقادات و باورهاي ارتجاعي رنگارنگ براي سركوب طبقات تحت حاكميت شان استفاده هاي فراوان كرده اند. آنها قانون ها ساخته اند و با تطبيق اين قانون هاي خودساخته فقيركش و خان پرور و هزاران حيله و نيرنگ عوام فريبانه ديگر توانسته اند تمام امكانات و ثروت هاي ملي را در اختيار و دسترس طبقة خود نگهداشته و بار سنگين هزينه ها و مصارف سرسام آور خود را بر دوش طبقات محكوم و تحت سلطة حاكميت شان بياندازند. و خود هميشه در كاخ ها و بلند منزل هاي جهان با امكانات و وسايل مدرن به عيش، استراحت، تفريح و تن پروري بپردازند.

بله، اين جنايتكاري ريشه اي تاريخي دارد، از اهرام مصر گرفته تا به آسمانخراشهاي امروز امريكا و ديگر ممالك امپرياليستي كه در جهان به غارتگري و چپاولگري مشغول اند ميتوان از نمونه هاي اين جنايتكاري نام برد. چرا كه اگر به تاريخچة ساخته شدن اين اهرام و آسمانخراش ها نگاهي بيافكنيم به روشني درخواهيم يافت كه اينها همه بر دوش كارگران و زحمتكشاني ساخته شده اند كه در تمام عمر خود لحظه اي آسايش بر خود نديده اند. به اين معنا كه اينها جز غارت انرژي و حاصل دسترنج آنان چيز ديگري نيستند كه امروزه طبقات بالاي آن جوامع از آنها براي خود استفاده ميكنند و افتخار آنها را بنام خود زده اند.

در نظام امپرياليستي صدها هزار انسان بي خانه ميشوند تا ده ها تن صاحب صدها خانه ميگردند. هزاران انسان بر فرش فقر مينشينند تا چند تن به مكنت و ثروت ميرسند. ميليونها نفر آواره و دربدر ميگردند تا عده اي نوكر و مزدور به قدرتهاي پوشالي ميرسند.

اينست فشار، اينست جبر، اينست آن چيزي كه توده هاي مردم را به جنبش واميدارد. بحركت مي اندازد و به قيام ميكشاند و سرانجام امواج انقلاب را براي محو نيروهاي مرتجع ضد انقلاب خروشان ميسازد.

بنابراين براي اينكه به اين مسئله كه چرا چنين است؟ چه چيزي باعث شده است تا جنبش هاي انقلابي پا بگيرند و پيوسته در دل خلق هاي كشورهاي مختلف رشد كنند و گسترش يابند؟ پاسخي روشن و كوتاه در يك جمله داده باشيم اين جملة معروف را بكار ميبريم: « احتياج مادر ايجاد است».

جنايتكاران و غاصبان در طول دوران تاريخ براي تداوم اين نظام ضد انساني محكوم به شكست از هيچگونه سعي و تلاش و كوششي دريغ نورزيده اند. چرا كه سرنگون شدن نظام طبقاتي منجر به نابودي سلسلة حاكميت اين غاصبان و جنايتكاران ميگردد.

اينها ‹‹ طبقات حاكم ›› از قرن ها پيش توانسته اند از طريق تطبيق نظام هاي طبقاتي و خصوصا اين نظام طبقاتي كنوني كه به مرز زوال خودش نزديك شده است به همكاري ديگر شركاي خود تحت ساختارهاي حكومت هاي مختلف گذشته و ساختارهاي امروزين حكومت داري مانند اعضاي سه قوة مقننه، مجريه و قضائيه چشمان خلق هاي كم آگاه خود را كور كنند و بر آن ها پادشاهي نمايند.

اين خائنين و مستبدين جهان در نقاب هاي مختلف و با وسائل ارتباط جمعي رسانه اي گوناگون خويش چشم و گوش خلق ها را به ديدن و شنيدن چيزهايي مشغول ميدارند كه وضعيت موجوده را در نظرشان موجه و طبيعي جلوه دهد.

اما بخش هايي از توده هاي جهان بر اثر بر دوش كشيدن اين همه بار سنگين توليد كه قرن هاست بر دوش طبقة آنها گذاشته شده است و از طرفي ديگر در زندگي نكبت بار آنها هيچ تغييري رونما نگرديده است ( از نظر عيني )، و با تاثير پذيري از كار جنبش ها و سازمان هاي انقلابي ( از نظر ذهني ) بخوبي درك كرده اند كه بدون يك انقلاب واقعي و شركت فعال در آن از بين رفتن اين نظام خونخوار تدريجي توده ها ممكن نميباشد.

اين توده ها قسمتي از اين آگاهي را از گذشتة تاريخي طبقة شان كسب كرده اند. زيرا در طول تاريخ طبقة آنها بارها و بارها بر عليه ظلم و استبداد دست به شورش هايي زده است كه از اين قيام ها و شورش ها توده ها تجاربي حاصل كردند و بالاخره آبديده شدند كه در نتيجه موفق به برانداختن نظام هاي ظالمانه و مستبد گوناگوني هم گرديدند.

ازينرو امروز بخشي از خلق هاي در بند جهان بخوبي ميدانند كه براي نجات از اين همه زنجير اسارت و استثمار، تنها راه، گرد آمدن بر گرد جنبش هاي انقلابي است جنبش هاي انقلابي واقعي كه تك تك اعضاي آنها با علم انقلاب مسلح و در اين راه براي رهائي از چنگال اين خون آشامان حاضرند از جان و مال و تمام هست و نيست خودشان درگذرند.

و اما بخش اعظمي از اين خلق ها متأسفانه كه هنوز در تحت نفوذ كساني هستند كه در كنار دولت هاي ارتجاعي فعلي قرار دارند. آنهايي كه انديشه و بيان و قلم خويش را بخدمت اين دولتها قرار داده و در مسايل اقتصادي، سياسي و اجتماعي به آوازه گري، سفسطه بازي و غلو كردن ميپردازند. و از اين راه با نوكر منشي در خدمت منافع سران اين نظام جهانخوار قرار گرفته تا سهمي از عيش و نوش آنها را نصيب شوند.

منظور از روشنفكران و هنرمندان مرتجعي است كه با بيشرمي تمام به خلق هاي خويش پشت كرده اند و با تمام توان انديشة خود حافظ منافع اين غارتگران جهان كنوني گرديده اند.

اين روشنفكران و هنرمندان مرتجع با نوشتن كتابها و خلق آثاري فريبنده شب و روز تلاش ميكنند تا حقايق جهان كنوني را وارونه نشان دهند. خوب ها را بد و بدي ها را بعنوان خوب به تصوير بكشند. حق را ناحق و ناحق را حق جلوه دهند.

ليكن، خوشبختانه با تمام اين نيرويي كه امپرياليسم امروزه در جهان كنوني با خرج ميلياردها دلار به مصرف ميرساند فقط ظواهر قضايا را تغيير ميدهد و اما ماهيت مسائل همچنان پا برجا ميماند و اين هم همان ماهيت دروني مسائل است كه عامل فشارهاي ايجاد شده بر خلق ها ميباشند. پس ستم و فشار با تمام دستكاريهاي صوري اين نظام هرگز از ديده ها براي مدتي زياد پنهان نميمانند و از اينروست كه خلق ها هر از چندي به تنگ آمده و به طغيان بر ميخيزند.

امپرياليسم براي نجات خويش به حيله اي ديگر نيز متوسل ميشود. و آن اينكه جامعه شناسان، روانشناسان، اقتصادانان و متخصصين زيادي را به استخدام خويش در مي آورد تا بلكه بتوانند طرح ها و نقشه هايي را ارائه بدارند تا با اجراي آنها حتي براي چند صباحي هم كه شده نظام را از خطر سقوطي كه حتمي است در امان نگهدارد. اين متخصصين مزدور و نظريه پردازان خائن به خلق ها، با مكاره گري و حيله گري طرح ها و نقشه هايي را به امپرياليسم كه خود بخشي از آن هستند ارائه ميدارند. طرح هايي كه با اجراي آن انرژي فشرده شدة خلق ها براي مدتي به سمتي ديگر به هدر ميدهند. سمت و سويي كه براي نظام خطر آفرين نباشند و كليت آن را مورد تهديد قرار ندهند.

اما، با اين حربه هم امپرياليسم راه بجايي نميبرد. چونكه اين طرحها و نقشه ها هم در ظاهر امر براي نجات امپرياليسم كارساز هستند، ليكن در باطن، هرج و مرج و خشم توده ها بعد از مدتي در درون اين نظام امپرياليستي چنان دو چندان و چند چندان ميشود كه امپرياليسم همچون اژدهايي دم مرگ از طغيان دروني خويش، آنچنان سخت بر خود پيچد تا جان دهد. زيرا كه فشارهاي دروني ديگر غير قابل تحمل ميگردند، هم براي خلق ها كه از جانب امپرياليسم صورت ميگيرد و هم براي امپرياليسم كه از جانب خلق ها اعمال ميشود. 

بر اين اساس است كه جنبش هاي انقلابي بوجود مي آيند و رشد ميكنند و با كار و پيكار انقلابي به حدي ميرسند كه رود خروشان انقلاب را بوجود مي آورند و در نتيجه به دوران سياه يك نظام طبقاتي پايان ميدهند. و اين مبحث را با خوانش دوبارة اين جمله به پايان ميبريم: «احتياج مادر ايجاد است».